:: دوره 12، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1403 ) ::
جلد 12 شماره 6 صفحات 58-45 برگشت به فهرست نسخه ها
روابط ساختاری تجربه ترومای کودکی با بدتنظیمی هیجانی در افراد تحت درمان با متادون : نقش میانجی ذهنی‌سازی
ساره علیجانی* ، حجت الله فراهانی ، زهرا مجیدی نسب
دانشگاه تهران، تهران، ایران. ، sareh.alijani@yahoo.com
چکیده:   (1088 مشاهده)
مقدمه: با رشد روزافزون افراد مصرف­کننده مواد افیونی و همچنین با رعایت نکردن اصول پروتکل درمان نگهدارنده با متادون در میزان دوز مصرفی و گهگاه افزایش تکانه­ای میزان دوز مصرفی به­دلیل عدم تنظیم هیجانی اثربخش، پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری تجربه ترومای کودکی با بدتنظیمی هیجانی در افراد تحت درمان با متادون با نقش میانجی ذهنی‌سازی انجام شد.
روش­ کار: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری در این مطالعه شامل تمامی بیماران وابسته به مواد تحت درمان با متادون مراجعه­کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر قزوین در سال 1402 بود که از میان آنها تعداد 220 نفر با روش نمونه­گیری دردسترس انتخاب شدند. جهت جمع­آوری داده­ها از پرسشنامه ترومای کودکی، پرسشنامه کنش‌وری تاملی و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از همبستگی پیرسون، مدل‌یابی معادلات ساختاری و از نرافزار SPSS-18 وAMOS-24  استفاده شد.
یافته­ ها: یافته­ها حاکی از برازش مدل مفروض است. اثر مستقیم ترومای کودکی(11/2T= ،43/0= β) و ذهنی­سازی (مولفه عدم اطمینان) (65/5T= ،41/0= β) بر بدتنظیمی هیجانی معنادار و مثبت و اثر مستقیم ذهنی­سازی (مولفه اطمینان) (32/3- T= ،47/0- = β) بر بدتنظیمی هیجانی معنادار و منفی بود. همچنین، تجزیه و تحلیل یافته­های پژوهش حاکی از  نقش میانجی ذهنی­سازی  در رابطه بین تجربه ترومای کودکی با بدتنظیمی­هیجانی بود. نتایج همچنین نشان داد که متغیرهای پژوهش در مجموع 56 درصد از واریانس بدتنظیمی­هیجانی را تبیین کردند.
نتیجه­ گیری: تجارب آسیب­زای اولیه به ­ویژه با مراقبین، محیطی را ایجاد می­کند که هیجانات و عواطف کودک را بی­اعتبار کرده و کودک در این فضای ناامن، از راهبردهای ناسازگار مانند سرکوب و یا اجتناب از هیجانات منفی استفاده می­کند که ممکن است در بزرگسالی منجر به مشکلات مرتبط با مصرف مواد گردد، از سویی دیگر افراد علی‌رغم تجربیات آسیب‌زا در صورت اکتساب ظرفیت بالای روان­شناختی و درک و بینش نسبت به فرایندهای ذهنی خود (ظرفیت ذهنی­سازی) سبب می­شود جهت تنظیم تکانه­ ها و هیجانات خویش، متوسل به مصرف مواد نشوند. بنابراین، درک بالینی بهتر از این مولفه­ها و به ویژه ذهنی­سازی در آسیب شناسی اعتیاد یک عنصر کلیدی در ارزیابی و کار بالینی با بیماران تحت درمان با متادون خواهد بود. لذا پیشنهاد می­شود به درمان­های مبتنی بر ذهنی­ سازی و درمان ­های مبتنی بر تنظیم­ هیجان در افراد تحت درمان با متادون توجه­ویژه­ای شود.
 
واژه‌های کلیدی: ترومای کودکی، بدتنظیمی هیجانی، ذهنی سازی. متادون.
متن کامل [PDF 392 kb]   (372 دریافت)    
نوع مطالعه: كاربردي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1403/1/19 | پذیرش: 1403/11/10 | انتشار: 1403/11/10 | انتشار الکترونیک: 1403/11/10


XML   English Abstract   Print



بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
دوره 12، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1403 ) برگشت به فهرست نسخه ها