۲ نتیجه برای نوع مطالعه: گزارش مورد
علیرضا عیوضی، مائده سرلاتی، گلاویژ محمدی، فریبا عیوضی، محمد اسماعیل پور بندبنی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: واژینیسموس از جمله اختلال جنسی است که زوجین پس از ازدواج قادر به انجام مقاربت جنسی طبیعی نیستند. این اختلال یکی از علتهای ناباروری در زنان میباشد. هدف این مطالعه، بکارگیری رویکرد شناختی – رفتاری (CBT: Cognitive Behavioral Therapy) در درمان دو بیمار مبتلا به واژینیسموس با نازایی طولانیمدت بود.
روش کار: این مطالعه مقطعی در سال ۱۳۹۵ در یکی از کلنیک های تخصصی روانپزشکی انجام گرفت. دو بیمار مبتلا به واژینیسموس با نازایی طولانیمدت، یکی بعد از ۶ و دیگری بعد از ۷ سال نازایی، انتخاب شدند. در ابتدا بیماران براساس شرح حال خود و همچنین واکنش اجتنابی آنها به هنگام انجام معاینات به واژینیسموس تشخیص قطعی داده شدند. سپس، درمان بیماران ترکیبی از آموزش آناتومی و کارکرد اعضای تناسلی، آموزش رفتار جنسی و فیزیولوژی آن، اصلاح هرگونه اطلاعات و شناخت نادرست در مورد عملکرد و فعالیت جنسی، تمرینات رفتاری، آموزش تکنیک ریلکسیشن به منظور کمک به کنترل ارادی و افزایش آرمیدگی عضلات کف لگن و تصویرسازی ذهنی مربوط به عمل جنسی حین آرمیدگی، طی ۸ جلسه ۴۵ دقیقهای انجام شد.
یافتهها: هر دو بیمار واژینیسموس پس از گذراندن برنامه درمانی شناختی-رفتاری بهبود یافتند و موفق به انجام عمل مقاربت شدند و بیمار اول پس از ۵ ماه و بیمار دوم پس از ۳ ماه از شروع درمان باردار شدند.
نتیجه گیری: درمان CBT همچنان روش مناسبی برای درمان بیماران واژینیسموس پیشنهاد می شود و میتواند به عنوان یک روش مداخلهای مفید، کم هزینه و غیر تهاجمی برای درمان چنین بیمارانی به کار رود.
مریم مدی نشاط، سید رضا برزو، فاطمه چراغی، مهناز خطیبان،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: فرایند درمان بیماران بستری مبتلا به اختلال وسواس جبری کمتر مورد توجه مطالعات قرار می گیرد. در حالیکه، این بیماران به دلیل ماهیت مزمن و پیچیده بیماری، نیازمند اجرای یک برنامه مراقبت جامع پرستاری هستند. فرایند پرستاری مبتنی بر مدل سازگاری روی به طور گسترده ای در حل مشکلات ناشی از بیماریهای مزمن کاربرد دارد. لذا، این مطالعه با هدف کاربرد مدل سازگاری روی در یک بیمار مبتلا به اختلال وسواس جبری انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع مطالعه موردی است که در سال ۱۳۹۸ بر روی یک مورد بیمار مبتلا به اختلال وسواس جبری، بستری در بخش روانپزشکی بیمارستان فرشچیان (سینا) همدان انجام شد. اطلاعات با استفاده از روش مشاهده، مصاحبه، مستندات مربوط به بیمار جمع آوری شد و براساس مراحل فرایند پرستاری مدل سازگاری روی در چهار مد تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: براساس داده های حاصل از مرحله بررسی، افکار، تصورات و ترسهای ناخواسته، مزاحم و تکراری به عنوان محرک اصلی، سابقه خانوادگی اختلال وسواس -جبری، طلاق والدین و ضعف در مکانیسم های مقابله ای به عنوان محرک زمینه ای، اعتقادات پدر بیمار، سابقه بستری در بخش روانپزشکی به عنوان محرک باقی مانده موجب تظاهر رفتار های ناسازگار با ماهیت مزمن در بیمار می گردد. شش نوع رفتار ناسازگار در چهار مد شامل تغذیه نامناسب(مد فیزیولوژیک)، کاهش خود مراقبتی، عدم تبعیت از درمان، نیاز به انجام آداب و تشریفات وسواسی، اجتناب از تعاملات اجتماعی(مد درک از خود)، وابستگی به پدر(مد ایفای نقش و مد استقلال- وابستگی) شناسایی شد.
نتیجه گیری: اجرای فرایند پرستاری مبتنی بر مدل سازگاری روی با شناسایی عمیق رفتارهای ناسازگار و سپس، ارتقاء بکارگیری مکانیسم های تطابقی تنظیم کننده و شناختی می تواند به اصلاح یا تعدیل رفتارهای ناسازگار بیمار بستری مبتلا به اختلال وسواس جبری کمک نماید. البته، دستیابی به نتایج مطلوب پس از ترخیص بیمار، نیازمند پیگیری و حمایتهای طولانی مدت توسط روانپرستاران است.