مریم فانی محمدآبادی، صابر کرمی، آتنا شاه حیدری، مرضیه کامکار،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: افراد دارای تجربه ترومای کودکی در معرض خطر بالایی برای ابتلا به اختلالات روانپزشکی پیچیده هستند. به همین دلیل شناسایی و درمان مکانیسمهای موثر بین تجارب آسیبزا و مشکلات روانپزشکی ضروری است؛ لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در ناگویی هیجانی، اجتناب تجربهای و شفقت به خود در بزرگسالان دارای تجربه ترومای کودکی انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. از بین افراد دارای تجربه ترومای کودکی و مراجعهکننده به کلینیکها و مراکزمشاوره شهر تهران، با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس ۳۰ نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل (۱۵ نفره) جایگزین شدند. گروه آزمایش ۸ جلسه مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی دریافت کردند، اما گروه کنترل مداخله خاصی دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش عبارت بودنداز: پرسشنامه ضربههای کودکی برنشتاین و همکاران (۲۰۰۳)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو باگبی و همکاران (۱۹۹۴)، پرسشنامه پذیرش و عمل- نسخه دوم بوند و همکاران (۲۰۱۱)، مقیاس شفقت به خود نف (۲۰۰۳). دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمرات پسآزمون ناگویی هیجانی و اجتناب تجربهای در گروه آزمایش به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود. همچنین میانگین نمرات پسآزمون شفقت به خود در گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. نتایج حاکی از تاثیر معنادار شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در کاهش ناگویی هیجانی (۲۴۷/۷۰=F، ۰۰۱/۰P=)، اجتناب تجربهای (۳۶۴/۷۴=F، ۰۰۱/۰P=) و افزایش شفقت به خود (۵۶۹/۱۴=F، ۰۰۱/۰P=) در افراد دارای تجربه ترومای کودکی است.
نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه در راستای پیشینه پژوهش، اثربخشی این رویکرد درمانی را بر مولفههای روانشناختی بزرگسالان دارای تجربه ترومای کودکی نشان داد، هرچند مطالعات تکمیلی در این زمینه پیشنهاد میشود.
آتنا شاه حیدری، هاله نکوئی، توران خدایی، پوریا قاسمی،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: نرخ جراحی زیبایی از ابتدای قرن ۲۱ در مسیر صعودی قرار گرفته است. با توجه به خطرات جسمی و روانشناختی این روش، درک مولفههای روانشناختی مختلف در متقاضیان جراحی زیبایی اهمیت بهسزایی دارد. پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی نقش سبکهای دلبستگی و احساس شرم از بدن در پیشبینی حساسیت به طرد و قدردانی از بدن در متقاضیان جراحی زیبایی انجام شد.
روشکار: روش این مطالعه، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متقاضی جراحی زیبایی مراجعهکننده به مراکز جراحی زیبایی شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بودند. از میان جامعه آماری، تعداد ۱۵۰ نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسالان، مقیاس آگاهی از بدن شیءانگاشته، پرسشنامه حساسیت به طرد و مقیاس قدردانی از بدن پاسخ دادند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری در نرم افزار SPSS-۲۴ تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش در سطح ۰۱/۰ معنیدار بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نیز آشکار کرد که ۴/۶۱ درصد واریانس حساسیت به طرد و ۵/۴۰ درصد از واریانس قدردانی از بدن به وسیله سبکهای دلبستگی و احساس شرم از بدن تبیین میشود.
نتیجهگیری: نتیجه پژوهش بیانگر نقش معنادار سبکهای دلبستگی و احساس شرم از بدن در پیشبینی حساسیت به طرد و قدردانی از بدن در متقاضیان جراحی زیبایی است؛ لذا با توجه به نتایج بهدست آمده، میتوان گفت که بهرهگیری از این مولفهها احتمالا میتواند هم در جهت شناحت بهتر عوامل و انگیزههای جراحی زیبایی در زنان و هم در درمان عوامل آسیبزا، کمککننده باشد.