گروه روانشناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران ، nmafrah@yahoo.com
چکیده: (3721 مشاهده)
مقدمه: کودکان در مقایسه با بزرگسالان به شکل متفاوتی سوگ را تجربه میکنند. بر این اساس درمان مشکلات این کودکان نیز باید مناسب با شرایط آنها باشد. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی نمایشدرمانی و موسیقیدرمانی براختلال خواب کودکان مبتلا به سوگ بود. روشکار: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی همراه با پیشآزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش، شامل همه کودکان مبتلا به سوگ مراجعه کننده به کلینیکهای روانشناختی شهر اهواز در مقطع زمانی 4 ماهه در سال 1396 به تعداد 93 نفر بودند. بر اساس ملاک های ورود، تعداد 45 کودک دختر و پسر دارای علایم سوگ انتخاب و به شیوه کاملاً تصادفی در گروههای آزمایشی نمایشدرمانی، گروه آزمایشی موسیقیدرمانی و گروه کنترل (هرگروه15 کودک) گماشته شدند. ابزار پژوهش با مقیاس اختلال خواب (اوونز و همکاران،2000) (CSHQ) بود. دادهها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری با استفاده از نـرم افــزار spss-21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها:یافتههای پژوهش نشان داد که هر دو درمان نمایش درمانی (پیشآزمون 33/7±33/75 و پسآزمون37/5±53/56) و موسیقی درمانی (پیشآزمون 47/7±06/71 و پسآزمون46/6±33/64) بر کاهش اختلال خواب در کودکان مبتلا به سوگ اثربخش بودند (0.01p<) و بین اثربخشی نمایش درمانی و موسیقی درمانی بر کاهش اختلال خواب در کودکان مبتلا به سوگ، تفاوت معنیداری به نفع نمایش درمانی وجود داشت (05/0p<). نتیجهگیری: ارج نهادن به خلاقیتهای درمانجو و عدم پایبندی به چارچوبهای کلیشهای درمان را شاید بتوان مهمترین دلایل اثربخشی نمایشدرمانی و موسیقی درمانی دانست. بنابراین میتوان بیان نمود که نمایشدرمانی و موسیقی درمانی میتوانند به عنوان یکی از روشهای درمانی کمک به مشکلات روان شناختی کودکان مبتلا به سوگ بکار گرفته شود.
Broon L, Naderi F, Heidarei A, Bakhtiyar poor S, Ehteshamzhdh P. Comparison of the effectiveness of drama therapy and music therapy on sleep disorders in children with grief. IJPN 2021; 8 (6) :95-105 URL: http://ijpn.ir/article-1-1662-fa.html
برون لیلا، نادری فرح، حیدری علیرضا، بختیارپور سعید، احتشام زاده پروین. مقایسه اثربخشی نمایشدرمانی و موسیقیدرمانی بر اختلال خواب کودکان مبتلا به سوگ. روان پرستاری. 1399; 8 (6) :95-105