دانشیار،گروه روانشناسی،واحدنجف اباد،دانشگاه آزاد اسلامی،نجف آباد،ایران ، zohrehraeisi46@iau.ac.ir
چکیده: (60 مشاهده)
مقدمه: بیماری اماس یکی از اختلالات مزمن عصبی است که تنظیم هیجان در آن اهمیت ویژهای دارد. از آنجا که ابعاد فراهیجان (واکنشهای هیجانی نسبت به هیجانات اولیه) نقش مهمی در این فرایند ایفا میکنند، مطالعه حاضر به مقایسه اثربخشی درمان کارآمدی هیجانی و درمان شفقت بر فراهیجان زنان مبتلا به اماس پرداخته است.
روش کار: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری سه ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعهکننده به مراکز تخصصی اماس شهر اصفهان در نیمه دوم سال 1402 بود. نمونه با در نظر گرفتن احتمال ریزش شرکتکنندگان 54 نفر از زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در نظر گرفته شد؛ که با استفاده از نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از شیوه تصادفی ساده در سه گروه درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی، درمان مبتنی بر شفقت و گروه کنترل گمارده شدند (هر گروه 18 نفر) و هر دو درمان در قالب ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای هفتهای یکبار اجرا شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه فراهیجان میتمانسگروبر (2009) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روشهای آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که در نمرات ابعاد فراهیجان مثبت و منفی، شامل مؤلفههای فراشفقت، فراعلاقه، فراخشم، فراشرم و فرابازداری، بین گروههای آزمایشی و گروه کنترل در مرحله پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (P<0.01)؛ به عبارت دیگر، هر دو درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی (EET) و مبتنی بر شفقت (CFT) در بهبود فراهیجان اثربخش بودهاند و اثرات این مداخلات در مرحله پیگیری نیز حفظ شده است. با این حال، مقایسه میانگینهای تعدیلشده نشان داد که بین دو گروه درمانی در هیچیک از این مؤلفهها تفاوت معناداری وجود نداشته است (P>0.05). همچنین نتایج آزمونها نشان داد که در مؤلفه «فراکنترل فکر» با وجود تغییرات مشاهدهشده در میانگین نمرات دو گروه درمانی در مراحل پسآزمون و پیگیری، این تغییرات از لحاظ آماری معنادار نبوده است (P>0.05).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج بهدستآمده میتوان نتیجه گرفت که هر دو درمان کارآمدی هیجانی و شفقتمحور در بهبود ابعاد فراهیجان مؤثر بوده و موجب تقویت پاسخهای متعادلتری نسبت به هیجانهای درونی در بیماران شدهاند. پایداری این تغییرات در مرحله پیگیری نیز گواهی بر تأثیر بلندمدت این مداخلات دارد. با این حال، در مؤلفه فراکنترل فکر، هیچیک از دو درمان تأثیر معناداری نداشتند که این موضوع میتواند به پیچیدگیهای شناختی این مؤلفه و نیاز به مداخلات شناختمحورتر اشاره داشته باشد.
Jafari Fesharaki E, Raeisi Z, Soltanizadeh M, Etemadifar M, Sajjadian P S. Comparing the Effectiveness of Emotion Efficacy Therapy and Compassion Focused Therapy on the Dimensions of Meta-Emotion, in Women with Multiple Sclerosis. IJPN 2025; 13 (4) URL: http://ijpn.ir/article-1-2611-fa.html
جعفری فشارکی الهه، رئیسی زهره، سلطانی زاده محمد، اعتمادی فر مسعود، سجادیان پرینازسادات. مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی و درمان مبتنی بر شفقت بر ابعاد مثبت و منفی فراهیجان در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس. روان پرستاری. 1404; 13 (4)